چكيده
موسيقي عامل نزديكي قلب ها و مردم به يكديگر است. در ابتدا شايد اين موسيقي بوده كه از فرهنگ مردم نشات مي گرفت و آينه اي از آداب و رسوم و اتفاقات زمان خود بود اما به مرور و با گذشت زمان كم كم موسيقي بخشي از فرهنگ هر مرز و بومي شد و به عنوان ركني از اركان جامعه بر فرهنگ، تاثير انكار ناپذيري گذاشت.
به طور كلي مي توان گفت كه هم فرهنگ بر موسيقي اثر مي گذارد و هم موسيقي بر فرهنگ و اينكه تاثير كدام يك بيشتر است بستگي به عوامل متعددي دارد و بسيار نسبي است.
موسيقي نشات گرفته از احساس افراد بوده پس به سادگي بر احساسات ديگران تاثير مي گذارد و درصورت برخورداري از جذابيت و خلاقيت كافي به مرور در جامعه تسري يافته و بر سطحي وسيع تر تاثير مي گذارد و فرهنگ را دستخوش تغييراتي هرچند اندك مي كند، اين تغييرات كوچك در طي زمان رشد كرده و تغييرات اساسي را در هر فرهنگي شكل مي دهد. تاثير موسيقي معمولاً بر نسل جوان بيش از ساير اقشار جامعه است.
همچنين موسيقي درماني روشي براي سازگاري اجتماعي، ثبات عاطفي، كنترل شخصي، افزايش تمركز، انگيزش، احساس ارزش شخصيتي و تقويت مهارت هاي خودياري است.
موسيقي با توجه به بار عاطفي آن به عنوان نوعي وسيله تخليه رواني مثمر ثمر بوده و در درمان كساني كه بيماري و مشكلات جسمي، عاطفي يا اجتماعي دارند بكار برده مي شود. موسيقي نقش بسزايي در روابط اجتماعي افراد در جامعه دارد، جامعه اي كه بسياري از افراد آن بيمار و افسرده باشند باعث ناهنجاري هاي اجتماعي مي شوند. موسيقي در بهبودي اين افراد نقش مهمي داشته و جامعه را به سمت شادي و كنترل رفتار اجتماعي رهنمون مي سازد.