چکيده
شركت هاي استارت آپها نيز مانند هر كسب و كار ديگري به يك مديريت پروژه موثر براي جلوگيري از شكست نيازمند هستند. مشاهده فعاليت بسياري از استارت آپها، نشان مي دهد كه موفقيت استارت آپ به مشخص كردن الزامات، برنامهريزي صحيح، شناسايي ريسكها و تحويل ارزش مورد انتظار ذنيفعان وابسته است. در واقع آغاز يك كسب و كار استارتاپي، هر چند جذاب است، اما مشكلات و چالشهاي بيشماري را در درون خود دارد. به همين خاطر تدوين يك برنامه مديريت ريسك در شركت هاي استارتاپ ميتواند از بروز بسياري مشكلات تا حد زيادي جلوگيري كند.
از طرفي ديگر شكست اغلب استارتاپ ها نتيجه عدم استفاده از روش مديريت صحيح پروژه مي باشد. اگر تعدادي از اين شركت ها بتوانند سال اول كار خود را با موفقيت پشت سر بگذارند و به يك استارت آپ با سرعت بالا تبديل شوند، در مديريت عمليات هاي هر چند كوچك خود شكست مي خورند. در نتيجه جهت جلويگيري از اين شرايط، استفاده از مديريت پروژه چابك ضروري مي باشد. اين نوع از مديريت پروژه عدم برنامه ريزي، مديريت امور، كارهاي مديريت نشده و عمليات هاي كسب و كار را جبران مي كند. در واقع روش مديريت پروژه چابك باعث مي شود كه اين استارتاپ ها با تغيير روشهاي سنتي مديريت پروژه و تبديل كردن آن ها به يك جايگزين انعطاف پذيرتر يعني پروژه چابك، رشد كنند.
اهميت بررسي مساله مورد مطالعه پژوهش حاضر از اين جنبه مي باشد كه مديريت ريسك و پروژه هاي چابك در شركت ها مي توانند به آنها كمك كنند تا يك شركت با اجراي يك برنامه مديريت موثر ريسك و در نظر گرفتن خطرات يا رويدادهاي مختلف احتمالي پيش از وقوع حادثه، سرمايه خود را حفظ كند و همچنين آينده كاري خود را نيز تضمين كنند. همچنين بررسي شرايط كار شركت مورد مطالعه با رويكرد چابك داراي اهميت زيادي مي باشد زيرا اين رويكرد يك فضاي رقابتي را در محيط سريع و پيچيده ايجاد ميكند و به شركت كمك ميكند تا جريان ثابت بازخورد و يادگيري را جهت اولويت بندي كار شركت، با سرعت و زمان كافي براي برآورده ساختن نيازهاي ذينفعان، استفاده از فرصت ها و پاسخ به تغييرات انجام شده در شركت را فراهم كند. در ادامه اهميت مساله مورد مورد مطالعه پژوهش حاضر از اين جهت مي باشد كه اين رويكرد ( چابك) مي تواند در تمام سطوح برنامه ريزي شركت استفاده شود. با توجه به مطالب بيان شده بررسي مساله مورد مطالعه ضرورت دارد زيرا شركت ها بايد يك برنامه مديريت ريسك هدفمند داشته باشند تا روشهايي را براي جلوگيري از تهديدهاي احتمالي پيدا كنند تا تاثيرات منفي اين تهديدات به حداقل برسانند. اين توانايي بالقوه در درك و كنترل ريسك باعث ميشود تا شركتها نسبت به تصميمات تجاريشان اعتماد بيشتري پيدا كنند و روز به روز نيز به اهداف خود نزديكتر شوند.
با توجه به مطالب بيان شده در پژوهش حاضر بدنبال مرور و بررسي مديريت ريسك براي پروژه هاي چابك مي باشيم. از اين رو تعدادي از پژوهش هاي انجام شده در ارتباط با مساله حاضر پيوست مي گردد.
در فصل اول اين پاياننامه به معرفي اجمالي مديريت ريسك در پروژه هاي چابك مي پردازيم. در فصل دوم به پيشينه مساله مورد مطالعه مي پردازيم.