چکيده
چكيده
امروزه بسياري ازسازمان ها دست خوش تغييراند وهرگونه تغييرنيازمندكاركنان و مديراني است كه انطباق پذير بوده و با تغييرها سازگار شوند. در اين ميان تعامل اجتماعي به شيوه اي شايسته و ثمربخش براي بيشتر مديران و رهبران به عنوان عنصركليدي در مديريت تغييرهاي سازماني اهميت فزآينده اي دارد. بررسي ها نشان داده است كه گويي رقابت آينده را مديراني خواند برد كه بتوانند به طور اثربخش و نتيجه بخش با منابع انساني خود ارتباط برقرار كنند. در اين زمينه هوش هيجاني يكي ازمولفه هايي است كه مي تواند به ميزان زيادي درروابط مديران با اعضاي سازمان نقش مهمي ايفا كند.به گفته Goleman ( 1998 ) هوش هيجاني شرط حتمي واجتناب ناپذير در سازمان به حساب مي آيد. هوش هيجاني فرد را از نظر هيجاني ارزيابي مي كند، به اين معناي كه فرد به چه ميزان از هيجان ها واحساس هاي خود آگاهي دارد وچگونه آنهارا كنترل واداره مي كند. اصطلاح فراگيري است كه مجموعه گسترده اي از مهارت ها وخصوصيات فردي را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهاي درون فردي و بين فردي اطلاق ميگردد. كه فراتر از حوزه مشخصي از دانشهاي پيشين، چون هوش به مهارتهاي فني يا حرفه اي است. هوش هيجاني از آخرين مباحث متخصصين در خصوص درك تمايز بين منطق و هيجان بوده و باخلاف مباحث اوليه در اينجا فكر و هيجان به عنوان موضوعاتي براي سازگاري و هوشمندي تلقي شده است. به علاوه شبيه سايرمباحث مطرح شده درخصوص ماهيت انسان، هوش هيجاني نيز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوي علمي و عوام پسند گرديده است.