چکيده
بخش عمدهاي از خاكها در نواحي مختلف جهان بخصوص ايران بهصورت غير اشباع هستند. بنابراين در بسياري از مسائل لازم است بجاي كاربرد قوانين مكانيك خاكهاي اشباع از روابط و قوانين مكانيك خاكهاي غير اشباع استفاده شود. در بررسي رفتار مكانيكي خاكها در مسائل متداول ژئوتكنيكي، استفاده از روابط مكانيك خاك كلاسيك در حالت اشباع، نتايج صحيحي در بر نخواهد داشت، زيرا در اغلب اين گونه حالات مسئله شامل بيش از دو فاز ميباشد. همچنين از زمان پيدايش مكانيك خاك كلاسيك تاكنون، نقص هايي در توجيه بسياري از مشاهدات رفتاري خاكها وجود داشته است. با توجه به اين موارد، لزوم مطالعه رفتار خاكهاي غير اشباع روشن ميشود.
از آنجايي كه بخشهاي زيادي از خاك در طبيعت در شرايط غير اشباع هستند موضوعي همچون تغيير حجم كه در مكانيك خاكهاي اشباع نيز مطرح شده، در خاكهاي غير اشباع قابل بررسي است. مطالعات كلي انجام شده در زمينه رفتار خاكهاي غير اشباع نشان ميدهد كه دو پارامتر تنش ويژه و مكش بافتي بهعنوان پارامترهاي وضعيت در روابط رفتاري وارد ميشوند.
براي بررسي رفتار تغيرشكل خاك غير اشباع همواره نيازمند روابطي در زمينه محاسبه تغيير شكل هر فاز بصورت جداگانه هستيم كه با معادلات ساختاري اين روند صورت ميگيرد و ضرايب حاصل از اين روابط، در نهايت منجر به تخمين تغيير حجم كلي اين خاك ميگردد. اين فرآيند همچنين به صورت عملي در قالب آزمايشات مربوطه تحت عنوان آزمايشات تحكيم و تورم صحت سنجي ميشوند. در اين سمينار در كنار پرداختن به اين روابط اثر پارامترهايي همچون نسبت تخلخل، ميزان رطوبت بعنوان پارامترهاي حالت تغيير شكل در مقابل متغيرهاي حالت تنش و مكش بافتي مورد ارزيابي قرار گرفته و نتايج اينگونه بود كه شاهد تاثير بيشتر افزايش مكش بافتي بر روي تغيير حجم آب حفرهاي المان خاك نسبت به حجم كل المان و همچنين تاثير بيشتر تنشهاي قائم ويژه بر روي تغيير حجم كل المان نسبت به تغيير حجم آب حفرهاي المان خاك بوديم.
كلمات كليدي: خاك غيراشباع، تغيير شكل، مكش بافتي، متغيرهاي حالت تنش، ضرايب تغيير حجم