چکيده
براي دستيابي به تعامل مطلوب بين امواج الكترومغناطيسي و سطوح متاسرفيسي(Metasurface) مي¬توان المان¬هاي مايكروسكوپي را براي ايجاد جريان¬هاي صفحه¬اي الكتريكي و مغناطيسي مناسب مهندسي نمود. پاسخ يك سطح متاسرفيسي به پلاريزاسيون، به هندسه يونيت¬سل¬ها (Unit cell)و موادسازنده ساختار وابسته است. همچنين راه ديگر براي دستيابي به خواص مطلوب براي يونيت سل¬ها، استفاده از المان¬هاي فعال مانند خازن، سلف و غيره مي باشد. زماني كه متاسرفيس¬ها ساخته مي¬شوند ديگر تغيير ويژگي¬ها و خواص الكترومغناطيسي آنها ممكن نخواهد بود. اين مطلب لزوم استفاده از روش¬هايي در طراحي متاسرفيس¬ها را براي ايجاد تنظيم¬پذيري پويا نمايان مي سازند.
براي دستيابي به تعامل مطلوب بين امواج الكترومغناطيسي و سطوح متاسرفيسي(Metasurface) مي¬توان المان¬هاي مايكروسكوپي را براي ايجاد جريان¬هاي صفحه¬اي الكتريكي و مغناطيسي مناسب مهندسي نمود. پاسخ يك سطح متاسرفيسي به پلاريزاسيون، به هندسه يونيت¬سل¬ها (Unit cell)و موادسازنده ساختار وابسته است. همچنين راه ديگر براي دستيابي به خواص مطلوب براي يونيت سل¬ها، استفاده از المان¬هاي فعال مانند خازن، سلف و غيره مي باشد. زماني كه متاسرفيس¬ها ساخته مي¬شوند ديگر تغيير ويژگي¬ها و خواص الكترومغناطيسي آنها ممكن نخواهد بود. اين مطلب لزوم استفاده از روش¬هايي در طراحي متاسرفيس¬ها را براي ايجاد تنظيم¬پذيري پويا نمايان مي سازند.