چکيده
افزايش روزافزون تعداد مبادي و مقاصد از يكسو و افزايش حجم تعاملات ميان آنها از سوي ديگر لزوم طراحي شبكههاي ارتباطي كارا را بيان ميكند. عبارت كارا را ميتوان از طريق كيفيتي تعبير نمود كه مطابق با آن كالا به ميزان لازم در زمان و مكان موردنياز و با حداقل هزينه ممكن تحويل شود. مدلهاي مكانيابي كاربردهاي فراواني در مسائل صنعتي، شهري، مخابراتي و غيره دارند. يكي از كاربردهاي مهم اين مدلها استفاده از آنها در طراحي سيستمهاي توزيع و شبكههاي ارتباطي است. در ميان مسائل موجود در حوزه طراحي شبكههاي ارتباطي، مسئله مكانيابي هاب در طول دو دهه اخير توجه زيادي را به خود معطوف ساخته است.
اين حجم از توجه عمدتاً به علت الزام زيرساختهاي مدرن در سيستم حملونقل و ارتباطات است. واژه مدرن منعكسكنندهي كيفيتي از اين پيكربنديها است كه از فرضيات شبكههاي سنتي پيروي نميكند، در شبكههاي سنتي نقطه مقصد به دنبال تأمين مستقيم تقاضا از مبادي است؛ اما در سيستمهاي مدرن برخي از گرههاي شبكه بهعنوان ساختار مياني و واسطهاي انتخاب ميشوند، متعاقب آن تقاضاي مقصد از طريق اين ساختار واسطهاي برآورده ميشود. اين ساختار اصطلاحاً شبكه هاب و اسپوك خوانده ميشود.
مكانيابي هاب ميتواند در شبكههاي زنجيره تأمين نيز مورداستفاده قرار گيرد و باعث كاهش در هزينهها و افزايش سرعت انتقال شود از طرف ديگر با توجه به رقابتي شدن بازار و ناپايداري شرايط موجود بررسي اين مسائل در شرايط عدم قطعيت از اهميت به سزايي برخوردار است. در اين تحقيق به بررسي زنجيره تأمين توأم با هاب در شرايط عدم قطعيت پرداختهشده است.
كلمات كليدي: زنجيره تأمين، هاب، عدم قطعيت، مكانيابي