چکيده
خلاقيت، يكي از مهمترين ويژگيهاي شناختي انسان است و به انسان توانايي تغيير در زندگي، دادن
ايدههاي جديد و توليد محصولات جديد را ميدهد. بررسي خلاقيت از منظر هوش مصنوعي حائز اهميت
است؛ زيرا در هوش مصنوعي به دنبال اين هستيم كه ماشين عملكردي چون انسان داشته باشد؛ و تمايل
به داشتن عاملهاي هوش مصنوعي خلاق بالا ميرود. خلاقيت را ميتوان توانايي كشف رابطههاي جديد
تعريف كرد. در حافظه معنايي، مفاهيم موجود در حافظه بر اساس ارتباط معنايي با يكديگر ارتباط دارند؛
حافظه معنايي يك سيستم پيجيده محسوب ميشود. نورونهاي مغز هركدام به تنهايي عماكرد سادهاي
دارند؛ اما شبكه عصبي آنها عملكرد پيچيدهاي از خود نشان ميدهند. بنابراين، مغز يك سيستم پيچيده
است. همچنين مدلهايي كه براي مدلسازي نوررونها ارائه شده است آشوبي بودن رفتار نورونها و شبكه
عصبي آنها را تاييد ميكند. به دليل رفتار پيچيده و آشوبي مغز ميتوان خلاقيت را از ديدگاه سيستمهلي
پيچيده مورد بررسي قرار داد. با يررسي خلاقيت در حافظه معنايي اين نتيجه به دست آمد كه حافظه
معنايي در خلافيت نقش دارد و ساختار حافظه معنايي در افراد با خلاقيت بيشتر و افراد با خلاقيت كمتر
با يكديگر تفاوت دارد؛ همچنين مشاهده ميشود كه خلاقيت در لبه آشوب رخ ميدهد. در نهايت بر اساس
روند خلاقيت در حافظه معنايي و ساختار شبكههاي عصبي آشوبي پيشنهاد داده ميشود كه براي بررسي
خلاقيت در سيستمهاي پيچيده از شبكه عصبي آشوبي استفاده شود و وزنهاي شبكه با آمورش چنين
شبكهاي بدست آيد.