چکيده
مدل هاي مختلف ديناميكي پيرامون چگونگي تخريب و بازسازي سلول هاي عصبي ارائه شده اند. در اين تحقيق با استفاده از
شبيه سازي چند مدل معروف در اين زمينه و مقايسه آن ها با هم سعي در بهبود مدل ها و واقعي تر نمودن آن ها
داريم.مطالعه برروي شبكه هاي عصبي توسط مك كالخ و پيتس در سال 1943اغازشد.
مطالعه شبكه هاي عصبي تا حد زيادي الهام گرفته از سيستم هاي يادگيري طبيعي است كه در آن ها يك مجموعه
پيچيده از نورون هاي بهم متصل در كار يادگيري دخيل هستند. از شبكه هاي عصبي در علوم مختلف همچون پزشكي،
بانكداري و مديريت و براي كارهايي همچون مدل سازي، كنترل و پيش بيني استفاده مي شود. فهم عملكرد تخريب
پايدار در شبكه ها، موضوعي مركزي در فهم شبكه هاي بيولوژيكي و غير بيولوژيكي است. ذاتا ، درجه و ميزان از
كارافتادگي ناشي از تخريب به ابعاد تخريب وابسته است; ولي مقدار و نوع ميزان در شبكه هاي مختلف، الگوهاي فضايي
متفاوتي دارد. اخيرا تالش هاي زيادي درزمينه الگوي فضايي جراحات مغزي صورت گرفته است وحدودا دوسال پيش
اقاي محمدكريم سعيدغالتي طي مقاله اي به اين الگوي بررسي عموميت دادند و اين بار الگوي جراحت فضا_زماني
مغزي را بررسي نمودند. ايشان براي اينكار از دو شبكه ساده و متفاوت )سه اليه اي و تعادلي(كه پايه بسياري از شبكه
هاي عصبي هستند استفاده نموده و سه نوع مختلف جراحت )آني،تدريجي،برشي(را در دو حالت اعمال تخريب تدريجي
و سريع مورد بررسي قرار دادندتابه اين طريق پارامترهايي چون :ارتباط بين سرعت تخريب وتوانايي بازسازي سيستم
و...بررسي شوند.