چکيده
چالش افزايش كربن دي اكسيد يكي از مهمترين مشكلات پيش روي سياره ي ماست. جذب فيزيكي بين جاذب هاي معين و CO2 مي تواند در فرايند جذب برگشت پذير اين گاز موثر باشد. چارچوب هاي فلز-آلي (MOFs) اخيراً توجه زيادي را به سوي خود جلب كرده اند، زيرا ساختار آنها داراي تخلخل دائمي و مساحت سطح بالاست و پتانسيل اين چارچوب ها بعنوان جاذب، شرايط مناسبي را براي كاربردهاي عملي فراهم كرده است. تنظيم حفرات داخلي MOFها براي بهبود ويژگي هاي جذبي آنها، روش موثري براي تقويت كارايي جذب/واجذب به شمار مي رود. در سال هاي اخير تحقيقات روبه رشدي براي كشف تاثير اتصال گروه هاي عاملي با قطبيت هاي متفاوت (ANH2, AOH, ACO2H, ACF3, ASO3H, ANO2,. . .) به داخل MOFها از طريق ليگاندهاي آلي يا اتصال كوئورديناسيوني مستقيم به مراكز باز فلزي روي كاربرد جذب و جداسازي CO2 در حال انجام است. عاملداركردن ليگاند در MOFها به روند جذب گاز بهبود بخشيد درحالي كه اين فرايند سبب ايجاد تغيير در ساختار كلي چارچوب ها نشد و تنها روي رفتار جذبي آنها اثر گذاشت. در اين پژوهش مروري نشان خواهيم داد چگونه عاملدار كردن ليگاند بر تمايل چارچوب نسبت به CO2 و ظرفيت جذب تاثيرگذار است. مقايسه هاي انجام شده در اين مطالعه مسيري براي پيشرفت MOFهاي عاملدارشده را فراهم مي كند.