چکيده
مدلسازي سيستم موجودي و تصميم گيري در مورد سياستهاي سفارش دهي يكي از شاخههاي مهم در تحقيقات علمي و صنعتي به شمار ميآيد، به طوري كه تعداد زيادي از محققان با توجه به اهميت نگهداري موجودي در سيستمهاي توليدي و هزينههاي آن به بررسي و آناليز مدلهاي گوناگون كنترل موجودي و توليد پرداختهاند. در اكثر مدلهاي موجود فرض ميشود كه اقلام در زمان نامحدود ميتوانند براي بر آورده كردن تقاضاي آينده ذخيره شوند و كيفيت و كميت آنها در طول زمان تغيير نميكند. با اين وجود انواع خاصي از محصولات وجود دارند كه در طول زمان رو به زوال رفته و يا غير قابل استفاده ميشوند (مانند سبزيجات، گوشت، مواد غذايي، الكل، فيلم عكاسي، دارو و ...). در نتيجه چنانچه نرخ زوال به طور قابل توجهي بالا باشد و يا به حد كافي كم نباشد اثر آن را نميتوان ناديده گرفت. از طرفي ديگر در دنياي واقعي در بسياري از مواقع قيمت تمام شدهي يك محصول مستقل از تعداد محصول خريداري شده نيست. بدين معنا كه در هنگام سفارش كالاها در بعضي موارد قيمت كالاي خريداري شده به تعدادي كه از آن كالا خريداري ميكنيم وابسته است و با بالا رفتن تعداد سفارش قيمت كمتري براي هر واحد كالا پرداخت ميشود و همچنين در بعضي از موارد هرچه به تاريخ انقضاي محصول نزديك ميشود، با قيمت كمتري ميتوان كالاي مورد نظر را خريداري نمود. همچنين مسأله موجودي با دو انبار براي اقلام زوال پذير دستهي اصلي در مطالعه موجودي براي اقلام زوال پذير مي باشد. ظرفيت ذخيره سازي در يك شركت در برخي شرايط واقعي زندگي، محدود است، بنا به دلايلي تأمين كننده انبار اجارهاي در نظر ميگيرد كه بسته به شرايط هزينه نگهداري و نرخ زوال كالا در اين دو انبار ميتواند متفاوت و يا ثابت در نظر گرفته شود. در نظر گرفتن اين موارد در مدلها باعث كارآمدتر بودن مدل و بالا رفتن قابليت استفاده از مدل در دنياي واقعي ميشود. علاوه بر اين تحولات اقتصادي و بروز پديدهي تورم، عوامل مهم ديگري هستند كه حالات جديدي از مسائل كنترل موجودي را مطرح مينمايند. در اين حالات جديد، هزينهها در طول افق زماني متأثر از اين پديده تغيير نموده و به تبع آن سياست سفارش دهي نيز تغيير ميكند. در نظر گرفتن عواملي كه به آنها اشاره شد در مدلهاي كنترل موجودي منجر به پيچيدگي مدلسازي و در نتيجه حل مدل ميشود.