چکيده
در تمامي تجهيزات و ابزارهايي كه بهطور روزمره مورد استفاده قرار ميگيرند قطعاتي به كار گرفتهشدهاند كه پس از مدتي امكان خرابي آنها وجود داشته و نياز به تعويض آن هست. مازاد بر قطعاتي كه در تجهيزات استفاده ميشود موجودي قطعاتي نيز بهطور جداگانه در نظر گرفته ميشود تا در زمان خرابي پاسخگوي جايگزيني قطعهي خراب توسط قطعهي سالم باشند. درواقع قطعات يدكي شامل محصولات تمامشده يا در حال ساخت كه براي فروش به مشتريان توليد ميشوند، نيستند بلكه شامل اقلامي هستند كه بهمنظور جلوگيري از توقف خط توليد و ازكارافتادگي تجهيزات در هنگام شكست يك قطعه، نگهداري ميشوند. حال آن قطعهي خراب ممكن است طبق نظريهي موجودي كلاسيك دور ريخته شده و يا طبق سيستم موجودي تعمير پذير دوباره تعمير شود و بهعنوان موجودي در دست و يك قطعهي سالم به انبار فرستاده شود تا در صورت نياز مورداستفاده قرار گيرد.
ازجملهي هزينههايي هم كه در سيستم صرف ميشود ميتوان به هزينهي نگهداري اين قطعات يدكي كه تحت عنوان موجودي در سيستم نگهداري ميشوند، هزينهي ارسال اين قطعات، هزينهي ثابت سفارش دهي اشاره كرد كه درواقع يكي از اهداف بسيار مهم در چنين سيستمهايي بهينهسازي اين هزينه است.
حال ممكن است تعميرگاهي كه قطعات براي تعمير به آنجا فرستاده ميشوند داراي ظرفيت تعمير نامحدود باشند يعني هر قطعه بلافاصله پس از ورود آمادهي تعمير شود ولي به دليل محدوديت در تجهيزات و محدوديت هزينه در حالت واقعي، ظرفيت تعميرگاهها عموماً محدود ميباشند كه در اين صورت اگر تعداد قطعاتي كه براي تعمير وارد سيستم ميشوند بيش از ظرفيت تعمير باشد صف تشكيل ميشود كه براي بهينگي هزينه و يا تعداد پسافتها از سيستم صف يا زنجيره ماركوف پيوسته استفاده ميشود.
در اين سمينار بهمرور مقالاتي درزمينه ي مديريت قطعات يدكي تعمير پذير با استفاده از سيستم صف پرداختهشده است. اكثر مقالات بهصورت چند سطحي هستند و ازآنجاييكه چند سطحي بودن مدلها بهخوديخود موجب پيچيدگي آن ميگردد، ازاينرو در اغلب آنها بهصورت تكمحصولي مدل شدهاند، زيرا چند محصولي بودن نيز موجب پيچيدگي مضاعف ميگردد. همچنين سياست كنترل موجودياي كه براي اغلب آنها مورداستفاده قرارگرفته شده است بهصورت پيوسته و يكبهيك است، زيرا بسياري از اين مدلها مربوط به قطعات يدكي گرانقيمت بودهاند كه در حجم كم نگهداري ميشوند و سياست كنترل آنها بدينصورت است كه هر زمان كه يكي از اين قطعات مورداستفاده قرار گيرد سريعاً از انبار مركزي جايگزيني صورت ميگيرد و حال مسئلهي اصلي كه وجود دارد تعيين سطح موجودي مطلوب اين پايگاهها است كه كمترين پسافت در زمان درخواست صورت گيرد و بهطور همزمان نيز بيشترين مطلوبيت هم حاصل گردد و درواقع تابع هدف سيستم بهينه گردد كه با توجه به اهميتي كه پارامتر هزينه دارد، درصد بالايي از اين مقالات بهينهسازي هزينه را هدف خود قرار دادهاند كه با كمترين هزينه بهترين پاسخگويي به مشتري صورت گيرد.
بسياري از اين مقالات نيز مسئلهي زير قطعه را در نظر نگرفتهاند و در اغلب آنها نيز انتقال عرضي لحاظ نشده است كه ميتوان اين مسئله را موضوعي براي توسعهي اين دست از مقالات در نظر گرفت، در مقالاتي هم كه در نظر گرفتهشده است به دنبال كمينه كردن هزينهي سيستم بودهاند و اينگونه برميآيد كه انتقال عرضي نقش بسزايي در كاهش هزينه و زمان ارسال دارد.