چکيده
به عنوان يك تركيب طبيعي، چوب اساسا از سلولز، همي سلولز و ليگنين تركيب شدهاست. مولكولهاي سلولز و همي سلولز داراي گروه هاي آبدوست هيدروكسيل بسياري ميباشند. وقتي مواد چوبي در فضاي باز و بدون محافظ قرار ميگيرند، خواص عالي چوب استفاده شده به عنوان مواد مهندسي، بهوسيله فعل وانفعالات پيچيده چوب-آب كاهش يافته و موجب ناپايداري ابعادي و كاهش دوام آن در مقابل تخريب بيولوژيكي ميشود. اخيرا با الهام از اثر برگهاي نيلوفر آبي و ايجاد روشهاي جديد براي سنتز نانومواد، پوششهاي فوقآبگريز به دليل ويژگي فوقالعاده عدمترشوندگي، بهمنظور ساخت سطوح فوقآبگريز مورد توجه بسياري از محققين قرار گرفتهاند. اين سطوح نه تنها داراي خاصيت دفع آب عالي هستند بلكه همچنين خواص خودتميزشوندگي، ضديخ و ضدخوردگي را نيز از خود نشان ميدهند و لذا پتانسيل بالايي در كاربردهاي مختلف دارند. ترشوندگي يك سطح تابع دو عامل ساختار سطح و همچنين تركيب شيميايي آن كه تعيين كننده انرژي سطح است، ميباشد. بنابراين يك اصلاح ثانويه آبگريزي جهت كاهش انرژي سطحي، براي سطح آبدوست مورد نياز ميباشد. از ميان روشهاي متداول مبتني بر نانوساختارها، روش سل-ژل به دليل توليد محصولات با كيفيت بالا و روش رسوب حمام شيميايي به دليل سادگي و مقرون به صرفه بودن آن بسيار مورد استفاده قرار گرفتهاند. در اين سمينار پس از بيان مفاهيم اوليه ترشوندگي و زاويه تماس و همچنين مروري بر مدلهاي يانگ، ونزل و كسي- باكستر به عنوان مدلهايي براي ترشوندگي سطوح، به بررسي آخرين دستاوردها در زمينه سطوح فوقآبگريز بر پايه هاي چوبي، پرداخته شدهاست.