چکيده
طي چند دهه اخير روشهاي مديريت توليد وتوزيع كه غيريكپارچه بودند يا يكپارچگي كمتري را در فرآيندهايشان دنبال مي كردند كارآيي خود را از دست داده اند. پيشرفت هاي اخير در زمينه فناوري،بخصوص فناوري اطلاعات شركت ها را با فضاي كاملا متفاوتي روبرو كرده است، بگونه اي كه تلاشهاي مضاعف اين شركت ها در پياده سازي روشها و رويكردهاي نوين در جهت دستيابي به كارايي و اثربخشي بيشتر را با نتايج بهبود دهنده ي اندكي مواجه كرده است. تكنيك هايي مانند، توليد بهنگام ((Just In Time، مديريت كيفيت جامع((Total Quality Management ،توليد ناب ، سيستم كانبان وغيره. ضمن اينكه شركت هاي رقيب نيز با استفاده از همين تكنيك ها هزينه هاي خود را در حد ممكن كاهش داده اند،پس براي كاهش هزينه ها و ماندن در بازار رقابتي بايد ساير فرصت هاي بالقوه براي كاهش هزينه را پيدا كرد. در اين زمينه چنانچه بتوان سيستم يكارچه اي را ايجاد نمود كه به شكل همزمان تصميمات مربوط به حوزه هاي توليد و توزيع را اخذ نمايد كارآيي سيستم افزايش يافته وميتوان مزيت رقابتي ايجاد كرد . يكارچه سازي مديريت توليد و توزيع كالا منجر به كاهش زمان هاي تصميم گيري و انتقال سريعتر اطلاعات از مشتري به توليد كننده و در نتيجه تطابق بيشتر شرايط توليد با وضعيت بازار خواهد شد. اين يكارچه سازي همچنين تاثير مستقيم بر تصميماتي همچون ميزان توليد، ميزان انبارش كالا و نحوه توزيع خواهد داشت. در اين پژوهش به مرور ادبيات مدلهاي هماهنگ برنامه ريزي همزمان توليد و توزيع با نگرش مديريت زنجيره تامين پرداخته شده است . مقالات بررسي شده از ديدگاه سطوح برنامه ريزي، رده هاي مورد بررسي( تامين، توليد، توزيع)، تعداد دوره ها، تعداد توابع هدف، توليد بر اساس يك يا چند كالا، قطعي يا غير قطعي بودن پارامترها، ميزان توليد در كارخانه ها، ميزان تامين از تامين كنندگان ، ميزان حمل بين تسهيلات مختلف، محل نگهداري موجودي ، تامين از يك يا چند تامين كننده ، توليد در يك يا چند كارخانه توليدي، توزيع در يك يا چند مركز توزيع، تعداد مشتري، و در نظر گرفتن هزينه نگهداري و كمبود كالا بررسي شده است . بررسي مقالات نشان داد كه موضوع يكپارچه نمودن توليد و توزيع در ادبيات مورد توجه بوده است وبه آن پرداخته شده است و در اين زمينه مقالاتي با ديدگاه هاي مختلف وجود دارد .درمقالات بررسي شده اگرچه كه موضوع توليد و توزيع به شكل يكپارچه ديده شده است اما در برخي از مقالات به جنبه هايي از مسئله پرداخته نشده است كه از آن جمله ميتوان به اين موارد اشاره نمود . اكثر مقالات به شكل تكدوره اي در نظر گرفته شده اند كه چنانچه چند دوره اي در نظر گرفته شوند ميتوان تصميمات بهتري اتخاذ كرد . دراكثر مقالات بررسي شده تنها يك مركز توزيع در نظر گرفته شده است كه ميتوان به جهت ايجاد سهم بيشتر در بازار و كاهش هزينه هاي توزيع تعداد مركز بيشتري را در مدل در نظر گرفت .در اكثر مقالات بررسي شده هزينه نگهداري كالا درنظر گرفته نشده است كه ميتوان به جهت بررسي دقيق تر و انطباق بيشتر مدل با واقعيت , هزينه نگهداري كالا را به مدل اضافه نمود . در اكثر مقالات بررسي شده هزينه كمبود كالا درنظر گرفته نشده است كه ميتوان به جهت بررسي دقيق تر و انطباق بيشتر مدل با واقعيت , هزينه كمبود كالا را به مدل اضافه نمود.در اكثر مقالات بررسي شدهمقاله تك محصولي در نظر گرفته شده است و ميتوان به جهت ايجاد اطمينان در پايداري ميزان مشخصي از فروش,تنوع محصول و ايجاد سبد كالا و كاهش آسيب پذيري توليد كننده در شرايط تغييرات تقاضاي بازار از مدل هاي چند كالايي استفاده نمود.