چكيده
چكيده
مدارس از گذشته تا كنون جايگاه قابل توجهي در فضاهاي شهري داشته اند. با روند رو به رشد شهر نشيني و روند افزايشي نياز به مدارس، در ساخت اين گونه مناطق از تعريف انسان غفلت شده و او را جزئي چون ساير اجزا در نظر مي گيرند. با اين نگرش نسبت به انسان از هويت و فرهنگ انساني در كالبد و محتواي ساخت غفلت مي شود و توسعه كمي مناطق مبنا قرار مي گيرد. با گسترش مناطق شهري و پيچيدگي روابط بين فردي و با توجه به تأثير گذاري نقش مدارس در زندگي افراد نياز به باز نگري مدارس و جايگاه آن در محلات شهري مي باشيم. در اين پژوهش مدارس به عنوان يكي از عناصر اصلي محلات كه نقش مؤثري در روابط اجتماعي ايفا مي كنند در نظر گرفته مي شود. با اين ديدگاه مدارس در محلات به عنوان عامل هويت مندي عمل مي تمايند كه سعي در تحكيم روابط محله اي دارند. در اين روند از طريق روش اسنادي و استدلال منطقي و استنتاج به بررسي مدارك در زمينه علوم اجتماعي و رفتاري در اين زمينه پرداخته مي شود و تاريخچه مدارس از گذشته تا كنون و جايگاه مدارس در مناطق مسكوني بررسي مي گردد. با بررسي موارد مرتبط در اين زمينه مشخص مي گردد هويت كالبدي مكان با عواملي همچون، نفوذ پذيري، گوناگوني، خوانايي، انعطاف پذيري، تناسبات بصري، غناي حسي و رنگ تعلق تحقق مي يابد. در هويت غير كالبدي مكان عواملي همچون: اجتماع پذيري، فعاليت و كاربري، اشتغال فعال و غير فعال، كشف و راز و امنيت تاثير گذارند. با توجه به چنين عواملي و بررسي نمونه هاي مدارس اجتماعي ساخته شده و نياز هاي يك مدرسه مي توان به يك مدرسه مطلوب در محلات دست يافت.
واژههاي كليدي: مدرسه اجتماعي. محلات، هويت، انسان