-
شماره ركورد
10245
-
شماره راهنما(اين فيلد مربوط به كارشناس ميباشد لطفا آن را خالي بگذاريد)
10245
-
پديد آورنده
جمال حسيني عزآبادي
-
عنوان
تحليل تأثيرات مديريت دانش بر تعالي سازماني با رويكرد پويايي شناسي سيستم: مطالعه موردي شركت فرآورده هاي نسوز پارس
-
مقطع تحصيلي
كارشناسي ارشد
-
رشته تحصيلي
صنايع - مديريت سيستم و بهره وري
-
سال تحصيل
فروردين ماه 1391
-
تاريخ دفاع
فروردين ماه 1391
-
استاد راهنما
دكتر رسول نورالسناء
-
استاد مشاور
دكتر مصطفي جعفري ، دكتر محمد صالح اولياء
-
چكيده
بي شك، در محيط كسب وكار رقابتي امروز، سازمانهايي راه تعالي سازماني را سريعتر طي خواهند نمود كه بتوانند سرمايه هاي دانشي خود را به صورت پايدار در قالب برنامه هاي عملياتي، مديريت نمايند. اما استقرار موفق مديريت دانش در سازمانها از ظرافتها و پيچيدگيهاي خاصي برخوردار است. دليل اصلي اين ادعا، عدم اثر بخشي مورد انتظار برنامه هاي مديريت دانش بر تعالي سازماني در بسياري از سازمانها، علي رغم سرمايه گذاري زياد بر روي مديريت دانش مي باشد. به منظور حل اين مشكل و با توجه به محدوديت منابع سازماني، سازمانها بايد بر روي ابعادي از مديريت دانش سرمايه گذاري نمايند كه بيشترين اثر بخشي را بر تعالي سازماني دارند. با توجه به پيچيدگي مديريت دانش و تعالي سازماني به دليل روابط بازخوردي، تأخيرات زماني و روابط غير خطي حاكم بر آنها، لازم است تا پويايي تأثيرات مديريت دانش بر تعالي سازماني در طي زمان، با استفاده از يك مدل پويايي شناسي سيستم، مورد مطالعه و تحليل قرار گيرد. تحقيق حاضر، اولين تلاش صورت گرفته در ادبيات تحقيق، پيرامون تحليل تأثيرات مديريت دانش بر تعالي سازماني مي باشد كه با بكارگيري متدولوژي پويايي شناسي سيستم، به شفاف سازي نحوه تأثيرگذاري مديريت دانش بر تعالي سازماني پرداخته و نقاط اهرمي كليدي مديريت دانش را تعيين نموده است.
تحقيق پيش رو، بدين ترتيب صورت گرفته است كه ابتدا، با مطالعه ادبيات تحقيق، بر اساس متدولوژي پويايي شناسي سيستم، مسأله به صورت دقيق در شركت فرآورده هاي نسوز پارس تعريف گرديده است. در ادامه، فرضيه پويايي كه علت كم بودن اثر بخشي برنامه هاي مديريت دانش بر تعالي سازماني را توصيف مي نمايد، تدوين شده است. سپس، مدل شبيه سازي شده، تدوين گرديده و در مرحله بعد، اعتبار مدل ارائه شده، با بكارگيري آزمونهاي كفايت مرز، ارزيابي ساختار، ارزيابي پارامتر، شرايط حدي، خطاي تجمعي، باز توليد رفتار و تحليل حساسيت، مورد سنجش قرار گرفته است و در نهايت، پنج سياست به ترتيب با عناوين "رويكرد انسان محور"، "رويكرد سيستم محور"، "رويكرد مبتني بر نوآوري در محصولات"، "رويكرد مبتني بر انتقال دانش خارجي" و "رويكرد انسان محور و سيستم محور به صورت متعادل" طراحي و ارزيابي گرديده اند. نتايج شبيه سازي، نشان دهنده برتري سياست پنجم بوده است. در نتيجه، شركت به منظور ارتقاء اثر بخشي مديريت دانش بر تعالي سازماني، بايد به صورت متعادل به توانمندسازي كاركنان و توسعه فناوري اطلاعات، اهتمام ورزد.
واژههاي كليدي: مديريت دانش، عوامل بحراني موفقيت مديريت دانش، اقدامات مديريت دانش، تعالي سازماني، پويايي شناسي سيستم
-
لينک به اين مدرک :