چكيده
گسترش روزافزون شهرها و افزايش جمعيت ساكنان در آن¬ها در دهه¬هاي اخير سبب بروز بحران در جنبه-هاي مختلف زندگي شهري شده است,كه يكي از مهم¬ترين آن¬ها افت كيفيت فضاهاي شهري مي¬باشد.اين فضاها كه زماني كانون تعاملات انساني و اجتماعي براي افتهاي مسكوني پيرامونشان به شمار مي-رفتند,امروزه به مجراهايي براي عبور و فاقد زندگي اجتماعي تبديل شده¬اند و ساكنان حس تعلقي به آن¬ها ندارند.فقدان اين حس تعلق,كاهش هم¬بستگي انساني-اجتماعي و عدم وجود نظارت عمومي,فضاهاي شهري را به فضايي گمشده,طراحي نشده و جدامانده از سيل فعاليت عابران در شهر تبديل كرده و به تبع آن فضاها به فضايي مرده تبديل شده¬اند.
در اين رساله تلاش بر اين است كه با مطالعه و بررسي شرايط امروزي جامعه و تأثيرات آن¬ بر مقوله خانه و سكونت، و نيز تحليل و بررسي رويكردهاي موجود در قبال آن¬ها، شيوهاي مناسب جهت توجه تواماً به جنبههاي مادي و معنوي نيازهاي انساني در فرآيند طراحي و ساخت خانه ارائه اتخاذ شود.
در اين راستا، ابتدا با مطالعات منابع مختلف در قالب تحقيقات موجود در اين زمينه، پروژههاي به انجام رسيده و سياستگذاريهاي اعمال شده آشنايي لازم از شرايط موجود فراهم آمد. سپس سعي شد با تحليل نقاط قوت و ضعف وضعيت فعلي، رويكردي هدفمند در جهت رسيدن به يك چهارچوب راهبردي در فرآيند طراحي ارائه شود.جمعبندي حاصل از اين بررسيها در قالب يك مدل كلي كه معرف عوامل مؤثر در فرآيند طراحي و ساخت يك خانه و روابط بين آن¬هاست، ارائه شده است.
اين پايان¬نامه مي¬كوشد تا با شناخت مولفه¬هاي سازنده كيفيت فضاهاي شهري به طور كل,و بررسي و تحليل مهم¬ترين ديدگاه¬هاي مطرح شده در زمينه بهبود مولفه هاي اجتماعي وانساني در اين فضاها به طور جز , به راهكارهاي عملي براي ارتقا مطلوبيت واحد همسايگي دست يابد.
واژههاي كليدي: مفهوم سكونت/ زندگي/ تعاملات انساني