چكيده
در سال هاي اخير ،بسياري از راهبردشناسان اين باور را اختيار كرده اند كه مديريت منابع دانش در سازمان ،منبع اصلي توليد و تحصيل مزيت هاي رقابتي است .با اين وجود بسياري از تلاش هايي كه در جهت توسعه و بهره كشي از منابع دانش سازمان صورت گرفته ،به طور صريح با راهبرد بنگاه پيوند نخورده است .بدين ترتيب تلاش براي دستيابي به يك روش شناسي راهبردي به منظور مديريت منابع دانش كه در توليد ارزش افزوده نقش دارد ،ارزشمند مي نمايد .در اين پايان نامه تلاش شد تا يك روش شناسي براي مديريت راهبردي دانش تدوين و معرفي شود . روش شناسي پيشنهادي در ابتدا نگاشتي از منابع دانش را در هر حوزه كسب و كار تهيه مي كند و در آن شكاف ها ،قوت ها و فزونگي هاي منابع دانش بنگاه را آشكار مي سازد .سپس درباره اقدامات ممكن در مورد منابع دانش راهبردي ،آستانه اي و افزونه بنگاه تصميم مي گيرد .تغييرات محيط ،تقليد و نو آوري رقبا باعث افول ارزش منابع بنگاه مي شود .لذا ،مديريت دانش مي بايست توانايي هاي بنگاه در پيكره بندي مجدد و پويا نمودن منابع دانش را نيز افزايش دهد .دراين ميان قابليت هاي پويا بنگاه شايستگيهاي داخلي و خارجي لازم را براي پاسخ دهي به اين تغييرات ،ايجاد ،يكپارچه و پيكره بندي مجدد مي كند .بدين ترتيب فرايند مستمري براي توسعه ،بهره كشي و نابودسازي منابع دانش بنگاه شكل مي گيرد .