چكيده
چكيده
شكر يكي از كالاهاي استراتژيك در سبد خانوار هاي كشور مي باشد كه در تامين انرژي مورد نياز آنها نقش مهمي دارد و از سوي ديگر اين كالا يكي از كالاهاي مطرح شده در قانون هدفمند كردن يارانه ها مي باشد، لذا تبيين جايگاه شكر در سبد مصرفي خانوار ضروري است و آشنايي با تابع تقاضاي آن علي الخصوص عادات مصرفي خانوارها كمك شاياني به اتخاذ تصميم صحيح در مورد هدفمند كردن يارانه اين كالا مي باشد. اين رساله تلاش خود را به بررسي و برآورد تابع تقاضاي شكر در خانوارهاي ايران با استفاده از سري زماني سال هاي 63-87 سوق داده است تا با شناسايي پارامتر هاي مدل تقاضا كمكي در جهت اتخاذ تصميمات صحيح براي افزايش رفاه خانوارها شود. در اين تحقيق ابتدا با توجه به تئوري تقاضا و بررسي تحقيقات انجام شده، يك مدل شامل مخارج مصرفي براي شكر در خانوار به عنوان متغير وابسته و همه متغيرهاي بعد خانوار، مخارج مصرفي خانوار، قيمت نسبي شكر، قيمت هاي نسبي چاي ( كالاي مكمل) و فرآورده هاي شكر (كالاهاي جانشين) به عنوان متغيرهاي مستقل در نظر گرفته شده و سپس با بررسي ضريب دوربين واتسون و توجه به آماره هاي F و R2 در مورد مقبوليت تابع نظر داده و بعد هم با توجه به آماره t اقدام به حذف گام به گام متغيرهايي كه معني دار نبوده اند، پرداخته شده است. در نتيجه بدليل معني دار نبودن ضرايب متغيرهاي شاخص قيمت چاي، و فرآورده هاي شكر اين متغيرها از تابع حذف شده اند. در نهايت نتايج نشان مي دهد كه كشش درآمدي تقاضاي شكر برابر 8/0 است بنابراين شكر يك كالاي ضروري در سبد خانوار مي باشد و كشش قيمتي آن هم 2/0 - است كه نشان دهنده بي كشش بودن اين كالا نسبت به قيمت آن مي باشد.
واژههاي كليدي: تابع تقاضا، كشش درآمدي، خانوار، شكر، كشش قيمتي