چکيده
با افزايش جمعيت و از طرفي كاهش منابع آبهاي شرب سطحي و زيرزميني، وجود منبعي كه قادر به تامين نيازهاي روزانه مردم و داراي قابليت اعتمادپذيري بالايي برخوردار باشد، بيشتر احساس مي شود. آبشيرينكنهاي صنعتي را ميتوان جز بهترين گزينهها براي مناطقي مانند كشورهاي حاشيه خليجفارس به حساب آورد، چراكه اين مناطق جز خشك و كمآبترين مناطق جهان هستند و همچنين بدليل وجود نيروگاههاي توليد برق زياد در حاشيه دريا و استفاده از آنها در چرخه توليد آب شيرين، جزو اقتصاديترين گزينهها در اين مناطق محسوب ميشوند.
عملياتي كه براي شيرين كردن آب و جدا كردن املاح و نمك از آب دريا صورت ميگيرد باعث ايجاد پسابي ميشود كه اين پساب نه تنها از نظر شوري بسيار شورتر از آب دريا است، بلكه بدليل پروسهي توليد، داراي دماي بيشتري از محيط تخليه نيز ميباشد. اين پساب در نهايت بايد به نزديكترين محيط تخليه شود، كه معمولا بهترين گزينه همان محيط برداشت است. خليج فارس بهدليل ويژگيهاي جغرافيايي و زيستبومهاي جانوري و گياهي خاص، جزو مناطق آسيبپذير محسوب ميشود. به همين دليل انتخاب بهترين محل براي تخليه و چگونگي پخش و گسترش اين نوع پسابها در دريا امري ضروري به حساب ميآيد.
در نتيجه شيوه رهاسازي پساب در محيط آبي بايد از استاندارهاي ملي و زيستمحيطي تبعيت كند. در اين راستا مدلهاي عددي و رياضي براي شبيهسازي پخش پلوم آلودگي توسعه داده شده است. اين مدلها با فرضياتي مختلفي و راه حلهاي متفاوتي قادر به شبيهسازي رفتار پلوم پس از تخليه به محيط هستند.