چکيده
در سالهاي اخير، رويكرد پروژهمحوري به عنوان يك ديدگاه اصلي، سرلوحهي بسياري از سازمانها قرار گرفته است، به طوري كه در چنين شرايطي فعاليتها و اقدامات سازمان براساس پروژهها انجام ميپذيرند. درنتيجه، سازمانها اغلب با يك سيستم چندپروژهاي مواجه هستند كه براي بهرهبرداري هر چه بهتر از امكانات و منابع، آنها را در بين تمامي پروژههاي سازمان به اشتراك ميگذارند. در اينگونه سازمانها، به سبب اجراي همزمان چندين پروژه، مسئلهي برنامهريزي چندپروژهاي مطرح و مورد مطالعه قرار ميگيرد.
علاوهبراين، فعاليتهاي پروژه در حين اجرا، اغلب در معرض عدمقطعيت قرار دارند كه ممكن است منجر به اختلالات فراوان در برنامهريزي پروژه شود. از سوي ديگر، در برخي از سازمانهاي چندپروژهاي، علاوهبر مواجهه با عدمقطعيت در زمان انجام فعاليتها، ممكن است پروژهها به صورت پويا و احتمالي، در گذر زمان وارد سازمان شوند، كه اين موضوع برنامهريزي پروژه راپيچيدهتر و دشوارتر از پيش مينمايد. اين نوع از مسايل كه علاوهبر احتماليبودن فعاليتها، ورود پروژهها نيز در يك محيط پويا و به صورت احتمالي صورت ميپذيرد، «شبكههاي پرت پويا» نامگذاري شده است.
در اينجا ابتدا يك سري مفاهيم و كليات جهت تشريح موضوع سمينار بيان ميگردد. سپس به مروري بر تاريخ ادبيات موضوع ميپردازيم. در ادامه مدلهاي تخصيص منابع در شبكه پرت پويا و روشهاي حل آنها را بررسي ميكنيم و در نهايت به جمعبندي، ارائه نتايج، آناليز شكاف و پيشنهاداتي جهت تحقيقات آتي ذكر ميشود.
واژههاي كليدي: سيستم چندپروژهاي، شبكههاي پرت پويا، شبكهي صف، زنجيرهي ماركفي، برنامهريزي چندهدفه.