چکيده
در دهه اخير، بيماريهاي قلبي (CVD ) علت اصلي مرگ و مير در سراسر جهان ميباشد. تشخيص اين بيماريها بيشتر از طريق بررسي و تجزيه و تحليل تصاوير تشديد مغناطيسي قلب(CMR يا MRI) ، توموگرافي كامپيوتري(CT) يا اكوكارديوگرافي صورت ميگيرد. با مشاهده برخي تواليهاي تصاوير، اطلاعات كيفي درباره عملكرد قلب بدست ميآيد. به منظور اضافه نمودن معيارهاي كمّي براي اندازهگيري عملكرد فيزيكي قلب و يا بررسي دقيقتر وضعيت قلب، لازم است مرز حفرهها به درستي تعيين گردد كه به اين كار در حوزه پردازش تصاوير، ناحيهبندي گويند. انجام اين وظيفه بهصورت دستي بسيار زمانبر و خسته كننده ميباشد. بنابراين استفاده از يك روش ناحيهبندي قابل اعتماد و خودكار، ميتواند راهگشا باشد.
تاكنون روشهاي متعددي براي ناحيهبندي قلب مطرح شده است. در اين گزارش به تعدادي از آنها پرداخته خواهد شد. يكي از مهمترين روشهاي مورد بررسي، روشهاي مبتني بر مدلهاي تغيير شكل پذير (كانتور فعال ) هستند. كانتورهاي فعال منحنيهايي هستند كه در حوزه تصوير تعريف شده و ميتوانند تحت تاثير نيروهاي داخلي و خارجي حركت كنند و در جهت كمينهسازي انرژي تكامل يابند. روش ديگري كه براي ناحيهبندي ميتواند مورد استفاده قرار گيرد، روش مبتني بر اطلس است كه از اطلاعات حاصل از يك يا چند تصوير به نام اطلس براي برچسب زدن به هر پيكسل از تصوير هدف استفاده ميشود. روش ديگر، مبتني بر مدل است. در اين روش ها فرض ميشود ساختار مورد نظر يك شكل هندسي تكراري دارد و ميتوان يك مدل احتمالاتي براي توصيف تغييرات شكل درنظر گرفت و سپس در حين ناحيهبندي يك تصوير، با استفاده از اين مدل محدوديتهايي را اعمال كرد.
كليد واژه: ناحيهبندي، تصوير تشديد مغناطيسي، تصوير توموگرافي كامپيوتري، مدلهاي تغيير شكلپذير، اطلس، روشهاي مبتني بر مدل