چکيده
در عصر انفجار اطلاعات، نحوه درست بهكارگيري و گزارش سازي از داده براي هرگونه تصميمگيري، ضرورتي
اجتنابناپذير است. با شدت يافتن رقابت و درنتيجه فشار بر شركتها و سازمانها، موضوع معنا بخشيدن به
دادههاي سازماني و تسهيل فرآيند تصميم سازي مركز توجه كارشناسان فناوري اطلاعات و صاحبان كسبوكار
قرارگرفته است. هوش تجاري درواقع مجموعهاي از مفاهيم و متدلوژيهايي است كه امكان تصميم سازي بر
اساس حقايق و دادههاي موجود در سازمان را فراهم ميكند. هوش تجاري شرايطي را فراهم ميكند تا افراد
در تمام سطوح سازمان به داده دسترسي داشته باشند و تصميمات مهم كاري را نه بر اساس حدس و شهود
بلكه بر اساس واقعيت موجود در سازمان و تجربههاي گذشته اتخاذ كنند. كاربرد هوش تجاري در كشورهاي
توسعهيافته بيش از يك دهه قدمت دارد و روزبهروز در حال افزايش است بهطوريكه بهعنوان بالاترين اولويت
سرمايهگذاري شركتها رتبهبندي شده است. در اين تحقيق مزايا و معايب هوش تجاري و مدلهاي هوش
تجاري در سازمانهاي مختلف آورده شده است و از اين تحقيق نتيجه ميشود كه سيستمهاي هوش تجاري،
شانس بزرگي را براي مديريت اثربخش شركت فراهم ميكنند البته هرچند كه از طرفي نيازمند كار سخت و
زياد كاربران، طراحان سيستمي و تحليلگران و همچنين وجود اطلاعات و فرهنگسازماني قوي نيز ميباشد.
مهارتهايي ازجمله: شناسايي، مدل بندي (فرآيندها و ساختارهاي سازماني) و تسهيم دانش، برخي از
فاكتورهايي هستند كه در توسعه منظم سيستمهاي هوش تجاري مؤثرند.