چکيده
با پيشرفت روز افزون فناوري و توسعه واسط هاي انسان و ماشين مي توان گفت، هر واسطي كه بتواند حالت هاي احساسي انسان را در نظر بگيرد عملكرد كامل تر و مناسب تري خواهد داشت. در ارتباط انسان ها، بيان و فهم احساسات، به ايجاد حس همدردي و همفكري مشترك كمك مي كند. براي ايجاد حس همدردي و همفكري در واسط هاي انسان و ماشين، ماشين ها نيازمند داشتن امكاناتي براي تفسير و فهم احساسات بدون دخالت مستقيم كاربر(در دادن ورودي احساس) هستند. بنابراين، يكي از پيش نياز هاي مهم براي تحقق چنين واسط هايي، وجود يك سيستم تشخيص احساس است كه بازشناسي با دقت بالا را تضمين كند، در برابر اغتشاش مقاوم باشد و نيازي به گرفتن ورودي به صورت دستي از كاربر نداشته باشد. ايجاد چنين سيستمي مستلزم به كارگيري مشخصه هاي مناسب از كانال هاي احساسي انسان مانند سيگنال هاي مغزي است. با تغيير احساس، سيگنال هاي مغزي نيز تغيير مي كنند. چنانچه احساس خستگي و خواب آلودگي بر ما چيره شده باشد فركانس سيگنال مغزي ما كاهش مي يابد؛ اما اگر ميزان هوشياري افزايش يابد فركانس سيگنال مغز نيز افزايش مي يابد. سيگنال هاي مغزي كه در قسمت هاي مختلف مغز ايجاد مي شوند بيانگر حالات و احساس هاي مختلفي هستند. با استفاده از اين سيگنال ها مي توان برخي بيماري هاي رواني را نيز درمان كرد.
در اين سمينار ابتدا به تشخيص احساس در واسط هاي مغز - كامپيوتر مبتني بر سيگنال هاي مغزي (مانند EEG،MEG و fNIRS) كه در تشخيص احساس به كار گرفته شده، پرداخته خواهد شد. تشخيص احساسات از طريق سيگنال هاي مغزي EEG نسبت به ساير روش ها بسيار مورد توجه است. تشخيص خودكار احساس از سيگنال هاي EEG با توسعه شكل جديدي از تعامل انسان و كامپيوتر با رسانه هاي ديجيتال، توجه بيشتري را به خود جلب كرده است. سپس روش هاي به كار رفته در تشخيص احساس از ساير روش هاي ثبت فعاليت مغزي به كار گرفته شده به عنوان ورودي سيستم BCI (مانند fMRI) كه خروجي تصوير دارند، بحث خواهد شد.