چكيده
چكيده
گسترش روز افزون شهرها و افزايش جمعيت ساكن در آن ها، در دهه هاي اخير سبب بروز بحران در جنبه هاي مختلف زندگي شهري شده است. كه يكي از مهم ترين آنها افت كيفيت فضاهاي شهري مي باشد.اين فضاها كه زماني كانون تعاملات انساني و اجتماعي براي بافت هاي مسكوني پيرامونشان به شمار مي رفتند، امروزه به مجراهايي براي عبور و فاقد زندگي اجتماعي تبديل شده اند و ساكنان حس تعلقي به آنها ندارند. فقدان اين حس تعلق، كاهش همبستگي انساني – اجتماعي و عدم وجود نظارت عمومي، فضاهاي شهري را به فضايي گمشده، طراحي نشده و جدامانده از سيل فعاليت عابران در شهر تبديل كرده است و به تبع آن فضاها به فضايي مرده تبديل شده اند.
پهنه هاي وسيع بافتهاي فرسوده شهري شناسايي شده، نيازمند به نوسازي و بهسازي با پيچيدگي وگستردگي اقدامات پيش روي، ضرورت پرداخت به مسأله و ارائه راه حلي مناسب راضروري مي نمايد.
در اين رساله تلاش بر اين است كه با مطالعه و بررسي شرايط امروزي جامعه و تأثيرات آن بر مقوله خانه و سكونت و نيز تحليل و بررسي بافت قديمي تجريش ،شيوه اي مناسب جهت توجه تواما به جنبه هاي مادي و معنوي نياز هاي انساني در فرآيند ساماندهي و نوسازي فضاهاي مسكوني ارائه شود.
درهمين راستا، محله امامزاده صالح درشمال تهران به عنوان نمونه اي از اين گونه پهنه ها با بافتي ارگانيك وباهويت تاريخي ، مذهبي ، كالبدي و محيطي خاص خود، انتخاب و باجمع آوري اطلاعات گوناگون محله از طريق مطالعات كتابخانه اي ، مشاهده نمونه هاي مشابه، مصاحبه ، برداشت ميداني يكپارچه ازمسائل و مشكلات پيش رو درمحله، سعي گرديد، فضاهاي مسكوني با حداقل مداخله در بافت و حفظ هويت موجود ساماندهي گردد.
كليدواژه : بافت، بافت فرسوده ، فرسودگي ، مداخله ، محله ، ساماندهي