-
شماره ركورد
14016
-
شماره راهنما(اين فيلد مربوط به كارشناس ميباشد لطفا آن را خالي بگذاريد)
14016
-
پديد آورنده
پريسا براتي هزاوه
-
عنوان
توسعه يك مدل رقابتي غير قطعي در زنجيره لجستيك معكوس بين يك توليدكننده تجهيزات اصلي و يك باز توليدكننده مستقل با استفاده از رويكرد نظريه بازي ها
-
مقطع تحصيلي
كارشناسي ارشد
-
رشته تحصيلي
سيستم هاي اقتصادي و اجتماعي
-
سال تحصيل
آذر ماه 1393
-
تاريخ دفاع
آذر ماه 1393
-
استاد راهنما
دكتر كامران شهانقي
-
استاد مشاور
دكتر محمدرضا غلاميان - دكتر محمدكاظم صيادي
-
دانشكده
صنايع
-
چكيده
چكيده
قريب به دو دهه از مطالعه و بررسي لجستيك معكوس توسط بسياري از محققين دانشگاهي و شاغلين صنعت مي¬گذرد. مهمترين عواملمحركي كه باعث روي آوردن دانشگاه و صنعت بهبرنامه¬ريزي، اجراوكنترللجستيك معكوسگرديده است آگاهي مصرف¬كنندگان و مسئوليت¬هاي اجتماعي نسبت به محيط زيست و همچنين سودآوري اقتصادي اين صنعت مي¬باشد. امروزه بازتوليد نيز به عنوان يكي از مهم¬ترين حوزه¬هاي لجستيك معكوس ازاهميت شاياني برخوردار است. به طور كلي صنعت بازتوليد به عنوان يك استراتژي موثر براي حفظ ارزش افزوده محصولات از دو جنبه مختلف قابل توجه است. اولا، صنعت بازتوليد يك صنعت كارامد و مقرون¬ به صرفه از لحاظ زيست¬محيطي مي¬باشد، زيرا ميزان مصرف منابع و توليد ضايعات را كاهش مي¬دهد. ثانيا، مي¬تواند نقش حياتي در افزايش سود از طريق صرفه¬جويي در هزينه¬هاي نيروي¬كار، مواد و انرژي ، كوتاه شدن زمان توليدو غيره ايفا نمايد. بنابراين، سودآوري اقتصادي به عنوان عامل محرك اصلي براي ورود توليدكنندگان تجهيزات اصلي و بازتوليدكنندگان مستقل به صنعت بازتوليد محسوب مي¬شود.در اين پژوهش، مسئله¬ي رقابت بين يك توليدكننده تجهيزات اصلي و يك بازتوليدكننده مستقل در يك افق زماني محدود بررسي مي¬شود. در دوره اول، توليدكننده تجهيزات اصلي تنها به توليد محصول نو مي¬پردازد. در دوره دوم به دليل بازگشت محصولات استفاده شده از دوره قبل، توليدكننده تجهيزات اصليعمل توليد و بازتوليد را به طور موازي انجام مي¬دهد. همچنين در دوره دوم، بازتوليدكننده مستقل سعي مي¬كند تا با بازتوليد محصولاتي كه در دوره¬هاي قبل توسط توليدكننده تجهيزات اصلي توليد شده است، وارد صنعت بازتوليد شود و از سود حاصل از فروش كالاهاي بازتوليدشده بهره¬مند گردد. بنابراين رقابتي بينتوليدكننده تجهيزات اصلي و بازتوليدكننده مستقل بر سر فروش كالاهاي بازتوليدشده براي رسيدن به حداكثر سود ممكن در بازار مصرف¬كنندگان به وجود مي¬آيد. مسئله فوق به وسيله نظريه بازي¬ها و با استفاده از دو مدل همكارانه و غيرهمكارانه تحت شرايط قطعيت و عدم قطعيت در توابع تقاضا به منظورتعيين قيمت فروشو كيفيت بهينه كالاي بازتوليدشده براي توليدكننده تجهيزات اصلي و بازتوليدكننده مستقل مدل¬سازي مي¬شود. در نهايت با استفاده از مطالعه موردي تفاوت بين مدل¬ها به صورت كامل تفسير شده و با يكديگر مقايسه مي¬شوند.
واژههاي كليدي:لجستيك معكوس، بازتوليد، رقابت، همكاري، تعادل نش، تعادل استكلبرگ، عدم قطعيت.
-
لينک به اين مدرک :