23561

ارائه مدل كنترل موجودي براي بازپرسازي سيستم سفارش مشمول اقلام ناقص با در نظرگيري شرايط مالي و بازاريابي؛ مورد مطالعاتي: صنعت سراميك و چيني

كارشناسي ارشد

لجستيك و زنجيره تامين

97

99/12/26

محمد رضا غلاميان

سعيد يعقوبي

صنايع

در بازار رقابتي كيفيت محصولات توليد شده بسيار با اهميت است. از آنجا كه روند توليد هميشه بي عيب و نقص نيست، كاهش توليد محصولات داراي نقص همواره مورد توجه قرار گرفته است. براي دستيابي به اين هدف، بازرسي محصولات توسط بازرس مي¬تواند موثر باشد. اما به دليل خطاي بازرس بخشي از محصولات داراي نقص به عنوان محصولات سالم در نظر گرفته مي¬شود و بالعكس. علاوه بر اين، با ارائه تاخير در پرداخت مي¬توان شرايطي را فراهم كرد تا توان خريد مشتريان بيشتر شود و پرداخت هزينه¬هاي خريد براي كليه¬ي اقلام و يا بخشي از آن به تاخير بيافتد. در اين تحقيق موضوع استراتژي تعيين سطح تبليغات و طول دوره بهينه است.بدين منظور، در اين تحقيق دو مدل كنترل موجودي جهت تعيين سفارش اقتصادي (EOQ) ارائه شده است. ابتدا يك مدل سه سطحي ارائه شده است كه (الف) بخشي از محصولات توليد شده را اقلام ناقص تشكيل داده¬اند و از طريق بازرسي براي حذف محصولات ناقص اقدام شده است، سرعت بازرسي از طريق يادگيري كه به دنبال تكرار عمل بازرسي در هر دوره ايجاد مي¬شود افزايش مي¬يابد، (ب) تاخير در پرداخت دو سطحي در نظر گرفته شده است كه در آن مشتريان ابتدا بر اساس پيشينه خريد به دو دسته جديد و قديم تقسيم بندي شده اند. براين اساس تاخير در پرداخت به صورت كامل و جزئي ارائه شده است و سپس مشتريان جديد بر اساس پرداخت هزينه¬هاي خريد، در دو گروه خوش¬حساب و بد حساب قرار داده شده اند، و (ج) تقاضا به صورت غير خطي به دفعات تبليغات وابسته است. در مدل دوم علاوه بر مفروضات مدل اول بر اثر تكرار فرايند بازرسي و يادگيري بازرس، احتمال خطاي بازرسي در طول دوره كاهش مي¬يابد. خطاهاي بازرسي تاثير زيادي در كاهش سوددهي تابع هدف ايفا مي¬كنند و با كاهش خطاهاي بازرسي از طريق يادگيري مي¬توان مدل را بهبود داد. مدل ارائه شده در يك مثال عددي با داده هاي مدل پايه اعتبارسنجي شده است، سپس با داده-هايي واقعي در مطالعه موردي حل شده است، و از اين مجموعه داده براي تعيين تاثير يادگيري، درصد اقلام ناقص، خطاهاي بازرسي و ديگر پارامترهاي كليدي بر تابع سود استفاده شده است. نهايتا يافته¬ها خلاصه شده و پيشنهاداتي براي مطالعات آينده آورده شده است.

1400/02/12

An Inventory Replanishment Model for Ordering System with Imperfect Items Considering Financial and Marketing Aspects, Case Study: Sanitary Porcelain and Ceramic Industries

1/1/1900 12:00:00 AM

In competitive market, the quality of products in manufacturing systems has become very important. As the manufacturing process is not always faultless, mitigating the number of products produced with imperfect quality is significant. To achieve this goal, screening of products by inspectors can be utilized but due to inspector’s errors, a fraction of imperfect products might be considered perfect and vice versa. Besides, proposing the delay in payment is a recommended scheme to increase the purchasing power of customers and to make delay in payment of purchase costs for all or part of the items. The main topic of this research is about the strategy of determining the optimal level of advertising and the optimal length of period. To this end, in this research two inventory models for determining economic order quantity (EOQ) are proposed. First model proposes a three-echelon inventory model that (a) a fraction of produced items are imperfect and an inspection process has been made to determine the rate of imperfection; such that the rate of inspection increases as a result of learning from repeated inspection process at each cycle; (b) two-level delay in payment is considered to the customers, in which customers are first divided into old and new categories based on their purchasing history and they receive full and partial trade credit according to their profile and the new customers are also classified into good and bad-credit according to their payment of purchasing cost; (c) the demand is nonlinearly dependent on the promotional effort. In the second model in addition to the assumptions of the first model, inspectors' errors decreases by the time, due to learning from the repetition of inspection process. Inspection errors play a major role in reducing the profitability of the objective function, and by reducing these errors through learning, the model can be significantly improved. The proposed model has been compared with the basic model in a numerical example. Then, a real-domain case is studied and to validate the mathematical formulation, a dataset from the case has been applied to determine the impact of learning, percentage of incomplete items, inspection errors and other key parameters on the total profit. Eventually, findings are summarized and some implications for future studies are outlined.

اقلام ناقص , خطاي بازرسي , بازرسي همراه با يادگيري , تاخير در پرداخت , تقاضاي وابسته به تبليغات

Imperfect Quality Item , ; Inspection Errors , Inspection Learning , Trade Credit Policy , Advertising Dependent-Demand