چكيده
يكي از كاربردهاي تئور ي محدوديتهاTOCتكنيك زنجير بحرانيCCPM مي باشد كه توسط
گلدرات معرفي شده است. زنجير بحراني يكي از شناخته شده ترين روشهاي مديريت پروژه مي باشد.
يكي از مهمترين كاستي هاي روش زنجير بحراني عدم بكارگيري روابط رياضي و تحليلهاي
محاسباتي ميباشد . خصوصا در مرحله تعيين اندازه بافر، گلدرات استفاده از پنجاه درصد طول زنجير
بحراني بعنوان بافر پروژه را پيشنهاد ميكند.
اخيرا روشهايي ارائه گرديده است كه بر اين نقصان، در زنجير بحراني، فائق آمده اند. اين تحقيق نيز
بدنبال روشي كارامد جهت تعيين اندازه بافر ميباشد . در اين تحقيق از تابع فازي جهت نمايش تابع
مدت زمان انج ام فعاليتها در پروژه استفاده گرديده و نظرات فرد خبره در تعيين ميزان عدم قطعي ت
حاكم بر پروژه بكارگرفته مي گردد. در گام بعدي روش جديدي جهت تعيين اندازه بافر پيشنهاد
شده است. در آخر، كارايي روش پيشنهادي مورد ارزيابي قرار گرفته است.
واژه هاي كليدي: زنجير بحراني، زنجير تغذيع، بافر پروژه، بافر تغذيه، اندازه بافر